به یخنی پزی اوقات صرف میکند و گاه گاه در تنور خیال شعری خام سوز نیز بیرون میآورد این مطلع از اوست :
در نظر دیشت مرا کآن طره ی پرخم نبود
حال من هرگز چنان آشفته و درهم نبود