از اولاد خواجه رشید است مرد خوش صحبت و آدمی سیرت است خط نستعلیق را خوب مینویسد و در انشاء مهارتی تمام دارد چنانکه بعضی اوقات منصب انشای من باو تعلق داشت، و اکثر کتب متداوله را خوانده است و شاعری پاکیزه گوست و از اقسام شعر بقصیده گویی بیشتر میل دارد و میکوشد، در جواب قصیده ی مولانا امیدی که گفته است :
«ای تو سلطان ملک زیبایی
ما گدا پیشه گان تماشایی »
قصیده ای گفته که این چند بیت از آنجاست :
ای رخت ماه اوج زیبایی
قامتت سرو باغ رعنایی
سرو و گل را اگر بود با تو
دعوی حسن و لاف زیبایی
سرو بر جا بماند از خجلت
چون خرامان بباغ فرمایی
گل ز شرم رخ تو آب شود
اگر از پرده روی بنمایی
ماه را با رخ تو نسبت نیست
سرو را با قد تو مانایی
سرو آزاده ایست گوشه نشین
هرزه گردی است ماه هر جایی
در این قصیده مطلع قصیده مولانا امیدی را تضمین کرده و بسیار خوب واقع شده :
ای تو شاه سریر دلجویی
« ای تو سلطان ملک زیبایی »
شاه خوبان عالمی و تو را
« ما گدا پیشه گان تماشایی »
روز میدان ز خر گه لعلی
چون گل غنچه گر برون آ یی
عزم میدان کنی و چون خورشید
عالم از وری خود بیارایی
زلف چوگان صفت بدوش نهی
وز بتان گوی حسن بربایی
و در جواب قصیده ی ردیف « گل » مولانا کاتبی قصیده ای گفته بود که از این یک بیت باقی قصیده ی او را مفهوم میتوان کرد.
شاخ گل را از تفاخر سر ز گردون بگذرد
نو گل من گر زند بر گوشه دستار گل
این مطلع هم از اوست :
شب تا بروز گریه جانسوز میکنم
بی تو شبی بخون جگر روز میکنم