اصلش از اصفهان است، چون تقریراتش در وجه معقولی و ادای کلماتش در نهایت شیرینی و مقبولی، من او را خوش لهجه گفته ام اگر کسی سخن گفتن او شنیده باشد داند که اسمی است با مسمی از فرزندان کمال الدین اسمعیل مشهور است و در علم سیاق و معاملات دیوانی بی بدل خصوصا در شعر، در همه اصنافی شعر گفته و در هجو بی مثل است در جواب این قصیده ی امیدی که گفته :
کنون کاز سر سرو و پای صنوبر
کشد مرغ مرغوله و لاله ساغر
قصیده ای غرا گفته این مطلع و یک بیت از آن قصیده از اوست :
صنوبر قد من که نازش بود بر
بر او بسته ام دل چو بار صنوبر
ملایک سپاها سپاهان خرابست
ز اعمال عمال پر زور و پر زر
این رباعی هم از اوست :
آن گل که دل اهل وفا را خون کرد
خون کرد چنانکه کس نداند چون کرد
سر پنجه بخون عاشقان گلگون کرد
چون شاخ گلی که غنچه ها بیرون کرد