در خوش طبعی بی نظیر و در ملایی و انشاء دلپذیر بود بعد از قتل میرزا شاه حسین مذکور منصب وزارت صاحبقرانی مغفور بدو قرارگرفت و تا آخر ایام حیات آن حضرت روزی چند وزارت صاحبقران دخل کرد اما هم در آن اوان به اغوای دیو سلطان که وکیل آنحضرت بود گرفتار شده بعد از چند روز او را در بوریا پیچیده سوختند و کان ذالک فی شهور سنه ثلاثین و تسعمایه گویند در محلی که او را میسوختند این بیت میخواند :
گرفتم خانه در کوی بلا، بر من گرفت آتش
کسی کاوخانه در کوی بلا نگیرد چنین گردد
این مطلع از جمله اشعار خواجه مذکور است :
الهی چابکی را صید گردان در کمند من
که اطمینان پذیرد خاطر مشکل پسند من