نیز از سادات کاشانست دیوانه وش و سودائی مزاج بود جنونش او را بر کارهای عجیب وامیداشت، نوبتی در پیش یکی از حکام گفته بود که بمن چنین نمودند که در قم در فلان ویرانه گنجی است و از آنجا که خام طمعی های حکامست باور کرده بحفر آن حکم کردند اما بغیر از مشقت و رنج از گنج چیزی نیافتند بعد از آن میر مذکور اظهار جنون کرده متوجه گیلان شد این مطلع از اوست :
خط تو گرد خجالت بروی ماه نشانده
قد تو سرو روان را بخاک راه نشانده