از سادات ترمد است، اول در خدمت همایون پادشاه منصب امیر شکاری تعلق بدو داشت و در آن ولا که پادشاه مذکور بنابر حادثه ای که در ذکر آن جناب بتقریب تحریر یافت از دارالملک هند متوجه ایران شده بعراق آمد و میر مذکور بنابر آنکه طبل بازی بزرگ در پیش زین می بست . نواب همایون او را به میر طبل باز نام بردار و سرافراز گردانید، جناب میر خالی از وجد و حالی نبود چنانکه گاه بود که بتقریب خوانندگی میکرد. و گاه برقص می آمد و گاه می بود که با هر که از اهل مجلس میل صحبت میکرد از جای برخاسته پیش روی او مربع می نشست و پشت بمجلس کرده حرف میزد و از کس پروا نداشت و هر چه بخاطرش می رسید با هر کس که میخواست میگفت اما زرق و شید در او نبود در سپاهی گری و کمان داری کامل و خالی از سخاوت و مروت نیز نبود، اندک طالب علمی داشت بعد از آنکه یکسال در عراق بود طبل رحیل کوفته متوجه حرمین شریفین شد . امیر که بمقصود رسد در شعر و معما نیز دخل میکرد و دلیری تخلص اوست این مطلع و بیت از اوست :
ندارم مهربان یاری که حال زار من پرسد
گهی با من سخن گوید گهی از من سخن پرسد
هیچ بر غم دیگران رحم بما نمیکنی
چند بر غم ما کنی رحم بحال دیگران