از اکابر سادات و نقبای اصفهانست و مدتی مدید در شهر مذکور بامر قضا اشتغال داشتی و در سنه ثلاثین و تسعمایه در امر صدارت حضرت صاحبقران مغفور با امیر جمال الدین محمد صدر استر آبادی شیرنگی شریک گشته بعد از آن در شغل مذکور مستقر و مستقل گردید و در ایجاء فضیلت خصوصا انشاء فرید بود و در رعایت اهل فضل میکوشید و از تقوی و صلاح دقیقه ای نامرعی نمیگذاشت این دو مطلع از نتایج طبع آن مایه فضل است .
روز اگر با همنشینان غم ز دل بیرون کنم
شب که غیر از غم ندارم هم نشینی، چون کنم
چون خیالت نرود هرگزم از پیش نظر
صد رهت بینم و گویم که خیالست مگر