کن حدیث از نعمت ما بر گروه
زآنچه دادم بر تو ز اعزاز و شکوه
نعمت تام خداوند ولی
بر تو و خلق است در معنی علی
در ره مهر علی آن کو شتافت
نعمت خاص مرا همچون تو یافت
تو از این نعمت که داری ای فتی
هم بده بر بندگانم قسمتی
مهربانم من ز بس بر بندگان
خواهم این نعمت بر ایشان جاودان
هرکه زین نعمت نگردد بهره ور
نیست اندر جسم او روح بشر
نعمت ما بهر خاصان شد تمام
گرچه زآن بیبهره مانَد جان عام
زین نعم جان بشر کامل شود
جان حیوان گرچه زآن غافل بود
احمدا زین نعمت خاصم به خلق
بهره ده تا ما که را بدهیم حلق
گر چه زین اِنعام خاص بینها
بر خلایق هست مِنّت ها مرا
لیک بر ما احمدا منّت نهد
دست بیعت بر علی هر کس دهد
چیست بیعت جان به حق بفروختن
خویش را در نار عشقم سوختن
عشق حیدر در حقیقت عشق ماست
عاشق او عاشق ذات خداست
جان فروشی بهر عشق حیدری
سهل باشد،حق چو باشد مشتری
مشتری حقّ است تا بایع که شد
عشق حیدر را به جان تابع که شد
ترک جان را، عاشقی فرزانه کو
شمع ما روشن شود پروانه کو
هرکه شد پروانه پیش شمع من
گشت جانش غرق بحر جمع من