بیا، ای چون مگس بر گرد خوانها
دوان چون سگ ببوی استخوانها
بخوردن تا بکی آلوده بودن؟
خوشا! کم خوردن و آسوده بودن
غذای کم شفا انگیز باشد
بلی، اصل دوا پرهیز باشد
ز شوق خوردن و ذوق چشیدن
چرا بار شکم باید کشیدن؟
زن پربار باشد مرد پرخوار
کزو صد ناخوشی زاید بیک بار
همه عمر تو در خوردن سرآمد
ترا چاه طبیعت پر برآمد
میفگن هر دم از نفس هوسناک
طعام پاک را در چاه ناپاک
تنور معده را پر دود گردی
صفای دل بخار آلود گردی
بخار آمیز شد پیه دماغت
از آن روشن نمیسوزد چراغت
گر از خوردن شود قدر کسان بیش
پس از مردن سگان باشند در پیش
چرا کاری کند فرزند آدم؟
که باید بودن او را از سگان کم
ز کم خوردن شفای جان و تن باش
بدین قانون طبیب خویشتن باش