شمس مغربی » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۴

آنچه جان یابد از انفاس خوشت هر نفسی

چونکه کس محرم آن نیست نگویم به کسی

طعمه باز به گنجشک نشاید دادن

سر عنقا نتوان گفت به پیش مگسی

سر دریا به گهر گوی چه گویی با کف

در چو بخشی به صدف بخش چه بخشی به خسی

باور از من نکنی قصه دریای محیط

ای که هرگز نشنیدی و ندیدی ارسی