خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۱۱۱

پیر طریقت گوید: به قرب می نگر تا از اوانس زاید و به عظمت نگر تا حرمت افزاید میان این و آن منتظر باش تا سبق ازل خود چه نماید؟

الهی هر چند از بدسزای خویش به دردم لیکن از مفلس نوازی تو شادم من قدر و شأن تو را ندانم و سزای تو را ناتوانم و در بیچارگی خود سرگردانم و روز به روز بر زیانم الهی من کیم که بردرگاه توزارم یا قصه درد خود به تو بردارم

در عشق تو من کیم که در منزل من؟

از وصل رخت گلی دمد بر گل من

ای راهنما به کرم فروماندم در حیرت یکدم، آن کدام است؟ دمی که نه حوا در آن گنجد نه آدم، گر من آن دم بیابم چون من کیست؟ بیچاره زنده ای که بی نفسش میباید زیست همه مردم از مرده میراث برند مگر این طایفه که مرده از زنده ارث برد

خدایا به عنایت ازلی تخم هدایت کشتی و برسالت پیمبران آب دادی و به یاری و توفیق رویانیدی و به نظر لطف پرورانیدی اکنون سزد که باد عدل نوزانی و زهر قهرنجهانی و کشته عنایت ازلی را به رعایت ابدی مدد کنی