ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۶

چون فروماندی ز بد کردار خویش

پارسا گشتی کنون و نیک خو

آن مثل کز پیش گفتند، ای پسر،

من به شعر آرم کنون از بهر تو

گند پیری گفت که‌ش خوردی بریخت

«مر مرا نان تهی بود آرزو»