اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۸

خار خاری که بجان ریشه زد از عشق گلی

کی بقطع نظری از هوش وی برهی

صدره از وی ببری سر زند از دل دگرت

تارگ و ریشه اش از جان نکنی کی برهی