نقد دل جز بتوبه اخلاص
کی شود از غش زمانه خلاص
چهره فتح اگر مبین خواهی
پرده بگشای از رخ اخلاص
تا بیابی در حقیقت را
شو بدریای معرفت غواص
زاهد آن جامرو که باری نیست
عامیان را به بارگاه خواص
نقد ما را عیار کم نشود
گر گذارند صد رهش بخلاص
هر شبم تا سحر ببزم فلک
زهره خنیاگر است و مه رقاص
دل چو روشن شدم ز نور علی
شد ببزم حضور خاص الخاص