نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۷۹

نقد دل جز بتوبه اخلاص

کی شود از غش زمانه خلاص

چهره فتح اگر مبین خواهی

پرده بگشای از رخ اخلاص

۳

تا بیابی در حقیقت را

شو بدریای معرفت غواص

زاهد آن جامرو که باری نیست

عامیان را به بارگاه خواص

نقد ما را عیار کم نشود

گر گذارند صد رهش بخلاص

۶

هر شبم تا سحر ببزم فلک

زهره خنیاگر است و مه رقاص

دل چو روشن شدم ز نور علی

شد ببزم حضور خاص الخاص