نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۳۹

مست صهبای وحدتم امشب

مطلق از قید کثرتم امشب

عارفان معارف حق را

نکته سنج حقیقتم امشب

روشنی بخش خلوت دل شد

سربسر ماه طلعتم امشب

چهره بنمود شاهد وصلش

کرد فارغ ز فرقتم امشب

تن گدازان ز آتش مهرش

شمع بزم محبتم امشب

آتش شوق شعله ور گردید

سوخت خاشاک کلفتم امشب

پای تا سر ز جوش حیرانی

غرق دریای وحدتم امشب

همچو نور علی ز جام طهور

باده پیمای وحدتم امشب