حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

معدوم گشت انصاف منسوخ شد مروت

مرفوع شد عدالت مقهور شد فتوت

قانون صلح شد لاش آئین جنگ شد فاش

متروک شد ابوت مخذول شد اخوت

رستم ز عشق گردید بیچاره تر ز گرگین

دست قضا ببندد بازوی پر ز قوت

ای پیک صبح بر خلق آیات صلح برخوان

هی هی از این رسالت به به از این نبوت

از آسمان مسیحا شد بر زمین ممسک

ای روح قدس بگشا بر او در ابوت

«حاجب » به خلق بنما رسم و ره محبت

هم عادت عدالت هم معنی مروت