حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳

نظر از روت کی بردارم امشب

اگر دشمن کشد بردارم امشب

به دار، ار کشته شد هر کس عجب نیست

من از این دار، برخوردارم امشب

اگر کم شد کسان را قدر، از دار

فزون زین دار، شد مقدارم امشب

ز یمن عشق و فیض قرب جانان

به یک عالم سرو سردارم امشب

غم دل تا سحرگه گفت باید

بدان دل برده دلدارم امشب

منم ناسوتی لاهوت خرگاه

زناسوت ار قدم بردارم امشب

ببوسم پایه دار، از سردار

رهاند دار، اگر زین دارم امشب

ببازم جان به راهت «حاجب » آسا

از این سودا که بر سر دارم امشب