ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۱۸ - غلام طالع

گر به صنعت عدیل داودی

ور به حکمت نظیر لقمانی

ور به زور آوری و، صف شکنی

اشکبوسی و، پور دستانی

یا به حسن و جمال در عالم

ثانی حسن ماه کنعانی

چون تو را نیست بخت و طالع نیک

بی سبب، هر طرف، شتابانی

گر زمین، آسمان، به هم دوزی

باز محتاج لقمه نانی

رزق بی شک تو را رسد لیکن

لقمه نان به کندن جانی

ور تو را بخت و طالع نیک است

بحر علم استی و سخندانی

خلق خوانند اعلم العلمات

گرچه بی دانشی و نادانی

«ترکیا» رو غلام طالع باش

ور نه در کار خویش، حیرانی