ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۸۲ - خاکستر تنور

فلک خراب شوی انقدر غرور چرا

به اهل بیت نبی گشته ای جسور چرا؟

عزیز ساقی کوثر، به دشت کرب و بلا

سرش ز تن لب خشکیده گشت دور چرا؟

شهی که خوابگهش دامن پیمبر بود

به خاک خفته، تن چاک چاک و عورچرا؟

شهی که پرورش در کنار زهرا بود

شکسته سینهٔ او از سم ستور چرا؟

سری که فاطمه شستی غبارازاو خولی

رخش نهاد به خاکستر تنور چرا؟

زنی چو زینب غمدیده تاب صبر نداشت

ولی به موج بلا گشت او صبور چرا؟

حریم آل علی را مکان، خرابهٔ شام

زنان نسل زنا را مکان قصور چرا؟

شهی که در ره امت، روان شیرین داد

از او مضایقه «ترکی» زاشک شور چرا؟