خنجر شمر، به قتل شه ابرار، حریص
حنجر شه به دم خنجر خونخوار، حریص
زیر خنجر شه دین، تشنهٔ یک جرعهٔ آب
وز پی کشتن او شمر جفاکار، حریص
شمر می کرد پی کشتن آن شاه شتاب
شه لب تشنه، به واصل شدن یار، حریص
سینه ای را که بدی مخزن اسرار الاه
به لگد کوفتنش شمر ستم کار، حریص
عابدین خسته و بیمار، ولی خصم دغا
به رسن بستن آن سید بیمار، حریص
هر اسیری به سر نعشی و کلثوم فگار
به سراغ تن عباس علمدار، حریص
مادر زار علی اصغر معصوم رباب
در پی جستجوی طفل لبن خوار، حریص
دل شکسته حرم آل پیمبر در شام
وز پی دیدنشان مردم بسیار، حریص
رو به رو راس حسین و به کفش چوب، یزید
بهر آزردن آن لعل گهربار، حریص
آن لبی را که زدی چوب، یزید از ره کین
بهر بوسیدن او زینب افگار، حریص
هست در مرثیهٔ شاه شهیدان شب و روز
کلک «ترکی» به رقم کردن اشعار، حریص