ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۵۵ - شور عشق

ز چین زلف پر چینت دلم بیرون نخواهد شد

چنینش قسمت افتاده است و، دیگرگون نخواهد شد

شنیدم بوسه ای، با نقد جانی می کنی سودا

اگر دارد حقیقت، هیچ کس مغبون نخواهد شد

نظر بر ماه کردم دوش و، دیدم مصحف رویت

در این مه، روز کس چون روز من، میمون نخواهد شد

خداوندی که جان داده است نان هم می دهد بی شک

ز سعی فوق طاعت، رزق کس افزون نخواهد شد

جمال لیلی افزون است و شور عشق مجنونی

ز کوه و دشت کشتن هیچ کس، مجنون نخواهد شد

به فتوای حکیمان، از برای دفع درد غم

دوایی بهتر از جام می گلگون نخواهد شد

نباشد در غزل تا وصف موزون قامتی «ترکی»

مسلم دادن که شعر هیچ کس، موزون نخواهد شد