ببین از مغربالشمس از تفطن
بود آن استتارش در تعین
بود حق در تعینهای مشهور
چو روح اندر جسد پیوسته مستور
نیندیشی که جان است او در ابدان
که جانانست و زود در هر تنی جان
غرض آن مغرب الشمس استتار است
که حق را در تعین برقرار است