صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۱۵ - العید

خود آن عودی که بر قلبت پدید است

بنزد اهل قلب و دید عید است

بود آن از تخلی یا تجلی

تو را یابد دل از هر یک تسلی

از آن گفتند ارباب معارف

بود هر دم دو عید از بهر عارف

یکی زان شد تخلی از ذمائم

دگر باشد تجلی ملایم

بدینان هم در اسلامت مبارک

دو عید آمد که باشد تاج تارک

تو را زین هر دو نیکو انبساطیست

که بر عیدین اصلی ارتباطیست