بود عین الحیوتت باطن حی
هر آن زان چشمه نوشد جرعه وی
نیابد بر حیاتش ره مماتی
که یابد از حیات حق حیاتی
بود پس زنده هر شیئ بعالم
حیات اوست زین انسان اعظم
چو بر حق زنده هر چیزیست ز اشیاء
که جز او را حیاتی نیست اصلا
هر آدم جلوهگاه اسم حی شد
سبب او بر حیات کل شیء شد