بود خلوت ترا با حق تکلم
بسر خویش در عین تنعم
باو گفتن حدیث و زو شنیدن
جز او در جهر و سر خود ندیدن
در اینحال انجمن هم خلوت تست
جز اینخلوت دلیل نخوت تست
نه آنخلوت بود کز خلق خاطر
بود پر، لیک خالی خانه و در
چنین خلوت نشان اهل قال است
که در تدبیر اخذ ملک و مال است
مراد عارف این باشد ز خلوت
که یابد خلوت صوری حقیقت
در آن خلوت که با حق کرد حاصل
نگردد غیر آنجا هیچ داخل
و را خلوت مقامی گشت و حالی
در آنجا نیست غیریرا مجالی