صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۱ - البارقه

شود ظاهر بسالک در اوایل

یکی نوری و گردد زود آفل

مرا آنرا بارقه خوانند سلاک

که بر دل همچو برق آید ز افلاک

ز افلاکم غرض گردون روحست

که از وی قلب سالک را فتوح است