صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۸

تا کی سخن ز حاضر و غائب

بر خود نگشته هیچ مراقب

نشناخته وجوب ز امکان

بدهی قرار ممکن و واجب

ننموده رتبه‌ای و نمایی

تحقیق از وجود و مراتب

مو کشی‌ حساب خداوند

در بندگی نگشته محاسب

گوئی بس از غرائب عالم

در خود ندیده هیچ غرائب