میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۷

عمری بگذشت از آن‌که در خواب، شبی

از بادهٔ جامِ وصلِ حوری‌نسبی

تَر شد لبم و هنوز چون یاد کنم

بی‌خود گردم چو مستِ جامِ طَرَبی