میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۹

چون گرد بلا خاست ز میدان وداع

در دیده من شد مژه پیکان وداع

موجش همه شعله بود وسیلش همه خون

طوفان سرشک من ز باران وداع