میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۵

بیچاره دلم هزار جانبازی کرد

خون خورد و خموش ماند و دمسازی کرد

بسیار بکوشید و نهان کرد غمت

بوی جگر سوخته غمازی کرد