میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۲

از لعل لب تو باده تاب چکد

وز دست غم تو خون احباب چکد

جز در رخ صبر سوز مهر تو که دید

آتش که بیفشرند ازو آب چکد