میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۷۱

عشق چو توئی کجا توان پنهان داشت

یا بر دل خود فراق تو آسان داشت

گویند بدار دست از او تا برهی

تو جان منی دست ز جان نتوان داشت