میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۶۸

صد شکر که کوچه عدم جای من است

بازار فنا گرم ز سودای من است

از سینه چو فکر یار بیرون نرود

گوئی که درون سینه دنیای من است