میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۴۲

جانم در سینه بر رخ غم بسته ست

در زاویه تن چو بلا بنشسته ست

گوئی که ز سنگ عشق پای دل من

چون پشت مراد از فلک بشکسته ست