میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

آشی که به رشک افتدش آش بهشت

از آب حیاتش کف طباخ سرشت

گرم است بسی مگر که دهقان قضا

هیمه اش به دشت فرقت یار بکشت