فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱

هرچند که در باغ تو بی‌برگ و برم

چون شاخ بریده بی‌نوای ثمرم

در شهر محبت تو این بس هنرم

کز بهر جمال عفوت آیینه‌گرم