چند در دل شکنم ناله و خاموش کنم
نالهای کو که بدان تهنیت گوش کنم
سفری کردهام آغاز که تا شهر عدم
هر قدم نقش مرادی به سر دوش کنم
نیستم زخم که چون جلوه مرهم بینم
نمک تیغ جفای تو فراموش کنم
تازه سازم روش نامه طرازی زین پس
نالهای چند به هر سطر سیهپوش کنم
صد نوا هست فصیحی دل ماتم زده را
فرصتی کو که ز دل زمزمهای گوش کنم