پامال ترکتاز خزان شد بهار ما
ای تیره روز ما و سیه روزگار ما
از تیرهروزگاری ما ره نمیبرد
دست سحر به دامن شبهای تار ما
بر خلق عید خویش مبارک که دهر خواند
تاریخ فوت غصه ز لوح مزار ما