طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۶۰

چشم من سوی تو، چشم تو به سوی دگری

من به روی تو ببینم، تو به روی دگری

ما چو طوطی ز نم جوی طبیعت سبزیم

سبزه ما نخورد آب ز جوی دگری

پاکی دل به تو در سجده تسلیم چه سود

نتوان کرد عبادت به وضوی دگری

گر سبوی خودم از دست رود بر سر آب

به که چون دسته بچسبم به سبوی دگری