طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۳۴

به ز سر رشته عقل است گر از طره خویش

سر زنجیر به دست من دیوانه دهی

ای دل از بارش ابر مژه، ترسم که چو سیل

جغد را وعده به ویرانی کاشانه دهی

آشنا را نکنی بهر چه گلچین طمع؟

تو که چون دختر رز، دست به بیگانه دهی