طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۳

غم و اندوه که پیمانه ده داغ دلند

نگذارند که در میکده تنها باشم

من و ابر مژه، کز بارش نیسانی او

هر کجا پای نهم، بر لب دریا باشم

همچو کهسار، به زورم نتوان بود به شهر

موسم لاله چو در دامن صحرا باشم