طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۸۲

این یک دم نابود، چه باشد چه نباشد

با آتش ما دود، چه باشد چه نباشد

فلک بی جور خلق از شیوه رفتار می ماند

درشتی گر نباشد، آسیا از کار می ماند

کشد چون آفتاب از کوی آن مه پا به ناچاری

نگاهش همچو کاه زرد بر دیوار می ماند

در آهنگ ندامت، طرز خاموشی نمی دانم

لبم گر خاک گردد، بانگ استغفار می ماند