طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱

دلم ز قید پریدن همیشه آزاد است

دو بال بر تن من، چون دو دست صیاد است

شود ز سایه تصویر، با زمین یکسان

عمارت دل ما بس که سست بنیاد است

کسی نماند که از جور آسمان نگریست

به آدم آنچه رسیده ست، وقف اولاد است