در عشق ز جان و تن که گوید؟
وز مردن و زیستن که گوید؟
آسایش گلخنی چه باشد؟
ز آرایش انجمن که گوید؟
با لذت داغ تازه عشق
از تازه گل چمن که گوید؟
درمانده به خویش، هر که بینی
در انجمنش ز من که گوید؟
با تلخی روزگار میلی
از سختی کوهکن که گوید؟