مستی از لعل شراب آلود او معلوم شد
وز خمار چشم خواب آلود او معلوم شد
بدگمان، با دیگری دارد گمان عشق من
از سخنهای عتاب آلود او معلوم شد
کرده او را اضطرابم آگه از عشق نهان
از نگههای حجاب آلود او معلوم شد
داشت بیم از مدّعی، چون بود با من در سخن
از حدیث اضطراب آلود او معلوم شد
از خرابات آمد امشب میلی بی پا و سر
از سراپای شراب آلود او معلوم شد