میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵

گر نیست فکر قتل منت، قهر بهر چیست

بادام تلخ چشم تو پر زهر بهر چیست

بیداد غمزه تو هلاک مرا بس است

جور زمانه و ستم دهر بهر چیست

با صد ستم کنون که مرا آزموده‌ای

هر دم غضب برای چه و قهر بهر چیست

او در پی هلاک من و خلق در عجب

کاین صید خون گرفته درین شهر بهر چیست

گر بهر تلخکامی میلی نیامدی

در دست غمزه‌ات، قدح زهر بهر چیست