جز خون دل، شراب ندانستهام که چیست
غیر از جگر، کباب ندانستهام که چیست
در خواب خوش ز دولت بیدار، غیر و من
از بخت خفته، خواب ندانستهام که چیست
گر دیده بر نداشتهام از روی او، چه عیب
دیوانهام، حجاب ندانستهام که چیست
نومیدیام چو از تو نهایت پذیر شد
مقصودت از عتاب ندانستهام که چیست
با من سخن نگفته، و گر گفته، از حجاب
جز خامشی جواب ندانستهام که چیست
یک حرف گفته است به من، بعد صد عتاب
وان هم ز اضطراب ندانستهام که چیست
تا خوردهام ز جام محبّت میجنون
میلی شراب ناب ندانستهام که چیست