میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

انگشت اگر زنی به لبم چون پیاله‌ها

از حسرت لب تو درآیم به ناله‌ها

در ودایی که خون شهیدان عشق ریخت

خونابه جگر چکد از برگ لاله‌ها

جان می‌سپرد عاشق و چشم تو می‌گریست

می‌داشتند ماتم مجنون، غزاله‌ها

میلی جراحت دل ما تازه می‌شود

در حلقه‌های کاکل مشکین کلاله‌ها