صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱

شد دور چو از نظر غبار من و ما

آن یکه سوار ناگهان شد پیدا

یعنی که شدیم نیست و اندر همه جا

دیدیم خدا هست خدا هست خدا