صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳

ای آنکه با وجود تو دیگر وجود نیست

ذاتی بجز تو در خور حمد و سجود نیست

تحصیل حاصل است تمنای جود تو

بر ما هر آنچه از تو رسد غیر جود نیست

تو در درون جانی و آنجا که وصل تست

صحبت ز قرب و بعد و نزول و صعود نیست

در غیب و در شهود بسی کرده ایم سیر

غیر از هویت تو بغیب و شهود نیست

عام است رحمت تو که ظاهر و کاینات

جز جلوهٔ عطوف و رؤف و ودود نیست

تو پادشاه و کشور هستی از آن تست

ملک تو در احاطهٔ مرز و حدود نیست

حل کن بلطف بیحد خود مشکل صغیر

ای آنکه جز بدست تو حل عقود نیست